داستان نامه پیرزن ۸۰ ساله به خدا
.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

داستان نامه پیرزن ۸۰ ساله به خدا

www.TakPayamak.com

داستان نامه پیرزن 80 ساله به خدا - www.TakPayamak.com

 

یک روز مامور اداره پست مشغول مرتب کردن نامه ها بود که نامه ای دید که با خط ظریف و بدی نوشته بود نامه ای به خدا !

 

او نامه را پیش بقیه همکارانش برد و انها گفتن نامه را بازکنیم اگر کمکی از دستمون بر بیاد براش انجام بدیم . نامه رو باز کردند نوشته بود :

خدایا من پیرزنی هشتاد ساله هستم دیروز حقوقمو که ۱۰۰ دلار بود گرفتم که یه موتوریه اونو ازم دزدید اون پول مال یک ماه من بود من دیگر پول ندارم واسه این ماهم که غذا بخرم و دوستام هم قرار چند روز دیگه بیان خونم نمیدونم چطور باید ازشون پذیرایی کنم . . .

 

کارکنان پست که خیلی از این نامه دلشون سوخت پولاشون رو هم گذاشتن و ۹۶ دلار جور کردن و تو پاکت گذاشتن و برای پیرزن فرستادن . . .

 

چند هفته بعد دوباره نامه ای به دسته شون رسیده بود که روش نوشته بود نامه ای به خدا . اونها بازش کردن پیرزن نوشته بود خدایا متشکرم بابت این پولی که برایم فرستادی من با اون پول مهمانی برگذار کردم و خیلی بهمون خوش گذشت ولی پولی که من خواستم ۱۰۰دلار بود اما توی پاکت ۹۶ دلار بود فکر کنم که ۴ دلارشو مامور ادره پست بر داشته بود !

 

نتیجه اخلاقی : یا کمک نکنید یا درست کمک کنید ! ( کار آن کرد که تمام کرد ) خخخخخخخ

 




:: موضوعات مرتبط: داستان طنز , ,
:: برچسب‌ها: داستان نامه پیرزن ۸۰ ساله به خدا ,
:: بازدید از این مطلب : 2949
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : تهرانی
ت : جمعه 21 شهريور 1393
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی